ادرس جدید پس از فیلتر شدن http://lab2lab1.blogspot.com/

Saturday, December 30, 2006

سكس دوستم سعيد كه در قسمت نظرات شيرين برام نظر داده بود

منم يه قضيه سکسي مثل تو داشتم - با زن همسايمتون - منهتا اون بچه نداشت - الان مي شه گفت 5 يا 6 مرتبه اي مي شه با هم سکس داشتيم - بابا تا مي توني و اونايي که دلشون مي خواد بايد کردشون تا آدم شن . اين زن همسايمون - اولش خيلي مي ترسيدم اون اهلش نباشه - ولي چون من مي شه گفت از يه دختر هم قشنگ ترم هستم - همه يه جورايي به من نگاه مي کنن - يه روز خونه بودم ديدم مهناز زن همسايمون اومد و به من گفت : آقا سعيد مي شه بياين و خونه ما اين کمد را جابجا کني براي من ... منم گفتم اي به روي چشم - رفتيم خونه - ديدم خيلي دور و برم مي فلکه .... اولش حاليم نشد ولي بعدش ديدم به خدا هي الکي خودش رو بهم مي زنه - 0 خلاصه رفتيم و يه کمدي بهم نشون داد - دوتايي کشيديمش کنار - بعد ديدم خودشو زد بهم و خنديد و منم خنديدم - ديدم اوضاع بر وفق مراده ... الکي گفتم شرمنده اگه بدنم به شما خورد ..... ديدم خنديد گفت ک نه عزيزم - مگه تو چيکار کردي ---- بچه ها شايد باورتون نشه --- اون لحظه فهميدم خيلي حشريه ....... بهم گفت : نه عزيزم - مگه تو چيکار کردي --- اصلا بيا هر کاري مي خواي بکن ببينم کي جرات داره به آقا سعيد چيزي بگه ...... به خدا داشتم از تعجب شاخ در مي آوردم ...... مهناز کجا و اين حرفا کجا ..... خلاصه ديدم رفت و اتاق و با يه لباس جلفي اومد بيرون ---- خدايا نصيب همتون کنه ------- عجب سينه اي ------ عجب روني ------ بالاي سينه هاش معلوم بود ----- من اصلا حواسم به خودم نبود هي نگاهش مي کردم ...... گفت چيه ؟؟ تا حالا نديدي ؟؟؟؟؟؟ ..... من حالت خجالتي به خودم دادم و گفتم ---- : شرمنده مهناز خانم .... حواسم نبود ......
به قرآن قسم ---مي خواي باور کن مي خواي نکن:::::::: ديدم سينه هاش رو در آورد و به من گفت بيا برا خودت ............ خدا وکيلي اصلا مونده بودم چيکار کنم ............. بهم گفت : تو خيلي خوشگلي ، من تو رو مي خوام .... امروز هم الکي تو رو آوردم اينجا .... آخه قشنگ که هستي ---- يه جورايي دل منو بري ..... دوست دارم با تو سکس کنم ..........

No comments: